غروب جمعه که میشود دل عاشقان تو میگیرد
خیــــلیـــی زیاد دست خودشان نیست...
عاشق گمنام نوشت:
مولای من نزدیک شد آدینه ای دیگر و
من چشمم به درب است که کی بیایی
Wellcom To Jalal Karimi Site
سایت شخصی آقای جلال کریمی
بایگانی
- تیر ۱۳۹۶ (۱)
- خرداد ۱۳۹۶ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۱)
- فروردين ۱۳۹۶ (۱)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱)
- بهمن ۱۳۹۵ (۱)
- دی ۱۳۹۵ (۲)
- آبان ۱۳۹۵ (۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹)
- شهریور ۱۳۹۵ (۸)
- مرداد ۱۳۹۵ (۹)
- تیر ۱۳۹۵ (۱۹)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱۲)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱۴)
- اسفند ۱۳۹۴ (۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۲۴)
- دی ۱۳۹۴ (۶۲)
- آذر ۱۳۹۴ (۳۶)
آخرین مطالب
-
۹۶/۰۴/۰۴شدّت خشم...
-
۹۶/۰۳/۰۹صدای تو...
-
۹۶/۰۲/۰۴پرگویی...
-
۹۶/۰۱/۰۱دست خداست ...
-
۹۵/۱۲/۱۱مادرم...
-
۹۵/۱۱/۲۰خواب دیدم...
-
۹۵/۱۰/۲۴عباس آمده
-
۹۵/۱۰/۱۳اندکـــــی صبر...
-
۹۵/۰۸/۲۹کربلا قسمت من نیست...
-
۹۵/۰۸/۲۳واژه غریبی...
بی خیال نداشته هایت
بی خیال دلتنگی هایت
بی خیال هر چه که خیالت را ناآرام می کند
به من بگو ببینم
امروز نفس کشیده ای؟
آری؟
پس خوش بحالت
عاشق گمنام نوشت:
معبود من، شکر که مرا جان بخشیدی
همه ما را از
" چوب خدا "
ترساندند
ولی
یکی
به " بوسه خدا "
امیدوارمان نکرد.
در حالیکه خداوند
کلامش را همیشه
با "بخشنده و مهربان "
آغاز میکند...
عاشق گمنام نوشت:
بارش بوسه های "بی منت" خداوند را برایتان آرزومندم
" چوب خدا "
ترساندند
ولی
یکی
به " بوسه خدا "
امیدوارمان نکرد.
در حالیکه خداوند
کلامش را همیشه
با "بخشنده و مهربان "
آغاز میکند...
عاشق گمنام نوشت:
بارش بوسه های "بی منت" خداوند را برایتان آرزومندم
عمریسٺ کہ ما مراممان حیدری اسٺ
لبـریز از آن پیالہ ی کوثـرے اســٺ
با عشـق حسیــن محب زهـرا گشتیم
از بس کہ حسین ابن علی مادری اسٺ
عاشق گمنام نوشت:
السلام علیک یافاطمه الزهرا س
حرمت‌ها را نشڪن
شاید روزی،جــــــایـی به دلیلی
مجبور باشیم
به هم سلام ڪنیم.
به خاطر بسپار،همیشه به اندازه
یک سلام،حرمت را نگه داری.
به خداوند اعتماد کن.
خداوند
"راهها"و "چاههایی" دارد که
تو را حیران خواهد کرد.
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا،
آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی...
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...
عاشق گمنام نوشت:
"مهربان خدایم دوستت دارم"
خدایا گوشه چشمی از تو کافیست
تا ...
هر غصه به "شادی"
هر بیماری به" سلامتی"
هر گرفتاری به" آسایش"
هر تاریکی به" نور"
هر نا ممکنی "ممکن" شود
در تمام لحظات خدا رو برای شما آرزو دارم
روزی هــزار بار دلت را شکســــته ام
بیخـــود به انتظار وصالت نشســته ام
هربار این تویی که رسـیدی و در زدی
هــربار این منم که در خانه بســـته ام
هـــر جمعه قول میدهم آدم شـــوم ولی
هـم عهد خویش هم دلت را شکسته ام
روزی می رسد که دیگر فرصت توبه نداریم........
امتحان زندگی تمام شده و فرصت پاک کردن اشتباهاتمان را نداریم.....
امروز ......نه .....همین لحظه.........
توبه کن
عاشق گمنام نوشت:
خدایا مرا بیامرز.........
خدایا رهایم نکن..........
خدایا فرصت توبه و قبولی توبه را به من عطا فرما......