ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری
من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری
از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟
در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟
عاشق گمنام نوشت:
خواب دیدم , خواب دیده در خیالی دیده اند
از شب ما روز را پرسیده می آید کسی
وقتی که جهان زعشق و احساس افتاد
گلبرگ گلی زشاخه ی یـــــــاس افتاد
شد بال صعود جمله ی عــــــــالمیان
آن دست که از پیکر عبــــــــــاس افتاد
نزدیکِ اربعین دلِ جا مانده ها گرفت
یک بینوا برای خودش ربّنا گرفت ،
هرکس رسید سوال کرد : زائری ؟
از این سوال ، دلِ پُرخونِ ما گرفت !
آقا مگر "بَدان" به حریمت نمی رسند ؟
پس "حُر" که بود که جام بلا گرفت ؟!
باشد محل نده ... نبرم اربعین حرم
اما بدان که قلبم از این ماجرا گرفت ،
آنقدر گریه می کنم که بگویند عاقبت :
نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت ،
اما ز راهِ دور ؛ سلام حضرت حسین ع
بارانِ اشک ، از این روضه ها گرفت ...
عاشق گمنام نوشت:
آبرویم رفت از بس به رفیقانم گفتم
کربلا قسمت من نیست شماها بروید
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ "ﺷﮑﺴﺖ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "جدایی " انداخت!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "آشتی " داد!
با "زبان" میشود آتش زد!
با "زبان" میشود آتش را خاموش کرد!
حواسمان به زبانمان باشد. همین .
عاشق گمنام نوشت:
صبر برای ما واژه غریبی است !
همیشه درگیر زود قضاوت هایی هستیم که بهترین رابطه ها را خراب می کنند.
صبر کردن را باید آموخت صبر کردن را باید تمرین کرد
وقتی می خواهی چایی ات را بنوشی برای سرد شدنش عجله نکن ،
بگذار به آرامی سرد شود ،
از نفسهایت لذت ببر.
پشت چراغ قرمز ایستاده ای عجله نکن دیر یا زود به مقصد میرسی...
مهم این است یاد بگیری که صبر کنی...
صبر کردن دوای خیلی از دردهاست
بیا صبر کنیم...