Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی

Wellcom To Jalal Karimi Site

سایت شخصی آقای جلال کریمی


ܓ✿خوب می شوم...ܓ✿

✿آقا قسم به جان شما خوب می شوم
باور کن آخرش به خدا خوب می شوم
حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش
با یک نگاه لطف شما خوب می شوم
این روزها ز دست دل خویش شاکیم
قدری تحملم بنما خوب می شوم
من ننگ و عار حضرتتان تا به کی شوم
کی از دعای اهل بکا خوب می شوم
جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند
من هم شبیه آن شهدا خوب می شوم
گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است
در چشمه سار ذکر و دعا خوب می شوم
من بدترین غلام حقیر ولایتم
ای بهترین امام بیا خوب می شوم
با این همه بدی به ظهور شما قسم
با یک نسیمِ کرب و بلا خوب می شوم...✿

عاشق گمنام نوشت:

خوب یا بد، هرچه باشد، عیبِ دلتنگی ست این
من به هرکس میرود مشهد، حسادت میکنم.

  • جلال کریمی



عاشق گمنام نوشت:

دلداده ی عشقم و نرفتم بیراه
راهی به جز این نیست خدایست گواه
در هر چه نظر کنم نبینم جز عشق
لا حول و لا قوّة الا بالله

  • جلال کریمی


تمام اکسیژن های دنیا را هم بیاورند
به کارم نمی آید !
من هوای "حریم تو "را کرده ام … !
وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
از احوالِ دلم
آگاهی . . .
همین برایم کافیست...


عاشق گمنام نوشت:

️گاهی برای پریدن آسمان کم است

  • جلال کریمی




عاشق گمنام نوشت:

رویازدگی به حال بعضی بد نیست
دریا که به ماه می رسد از مد نیست
پیوسته برای او سلامی بفرست
قلـ❤️ــب تو مگر مسافر مشهد نیست ؟!

  • جلال کریمی


شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد.
استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .
استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!
♥•٠·

استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود!
استاد گفت :پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.
تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی
تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .
خداوند از تو فقط گریه و زاری نمی خواهد!
او، از تو در کنار استغفار و گریه و زاری، حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد..


  • جلال کریمی



غروبی دیگر و ...
بازم دلتنگی من
و بازم هم ترک برداشت قلبم ..
غروب موعود را برسان ..

عاشق گمنام نوشت:
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج

  • جلال کریمی



...گاهی خدا را صدا کن...

بی‌آنکه چیزی بخواهی...
بی‌آنکه گله‌ای کنی...
بی‌آنکه بگویی چرا...کاش...اگر...
بی‌آنکه تمام آنچه که نیست را به او نسبت دهی...
بی‌آنکه حتی بخواهی مشکلت را به او بگویی

گاهی فقط خدا را صدا کن
او برای جنبیدن حروف نامش
روی زبان تو انتظار می‌کشد...

گاهی خدا را تنها
به پاس خدا بودنش صدا بزن


عاشق گمنام نوشت:

آرزویت را برآورد میکند ،

آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .

  • جلال کریمی


  • جلال کریمی



*بخشش...*

دریافت کردن بدون بخشیدن ممکن نیست ..

تو نیز بخاطر "خدا "و از روی عشق ببخش

تا چیزها به طور معجزه آسا به تو بخشیده شود*


عاشق گمنام نوشت:

و.. خدایی که، در این نزدیکی هاست..

  • جلال کریمی



یاعلی موسی الرضا

نمی دانم چرا وقتی...
دلم درگیر یاد توست،
هوا دلگیر و بارانی ست...
صدای رعد هم جاری ست...
نه رویایی، نه کابوسی
هر آنچه هست بیداری ست
نمکدان می شود ابر...
نمک ها روی زخم دل
و این آغاز یک موضوع تکراری ست
هنر ها دارد این باران....
از آن لحظه که می بارد
تبم در گریه می سوزد
تحمل کینه می توزد
و تن هم، طبق معمول همیشه، پیله ی افسوس می دوزد
دلم دلتنگ یاد توست


عاشق گمنام نوشت:

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا..

  • جلال کریمی