- ۰۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۱۴
من به عشق تو زنده ام یا صاحب الزمان (عج) ...
بخوان دعای فرج راکه صبح نزدیک است ...
بسم الله الرحمن الرحیم
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ
انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ
أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ
فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ
مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ
عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا
عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا
عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ
وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ
الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی
أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
الطَّاهِرِینَ .
خدایا گرفتارى بزرگ شد،و پوشیده بر ملا گشت،و پرده کنار رفت،و امید بریده
گشت،و زمین تنگ شد،و خیرات آسمان دریغ شد و پشتیبان تویى،و شکایت تنها به
جانب تو است،در سختى و آسانى تنها بر تو اعتماد است،خدایا!بر محمّد و
خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى که اطاعتشان را بر ما فرض نمودى،و
به این سبب مقامشان را به ما شناساندى،پس به حق ایشان به ما گشایش
ده،گشایشى زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر،اى محمّد و اى
على،اى على و اى محمّد،مرا کفایت کنید،که تنها شما کفایتکنندگان منید،و
یارىام دهید که تنها شما یارىکنندگان منید،اى مولاى ما اى صاحب
زمان،فریادرس،فریادرس،فریادرس، مرا دریاب،مرا دریاب،مرا
دریاب،اکنون،اکنون،اکنون،با شتاب،با شتاب،با شتاب،اى مهربانترین مهربانان
به حق محمّد و خاندان پاک او.
یا مهدی (عج) ادرکنا ...
برای سلامتی آقا امام زمان (عج) و تعجیل در فرج آقا صلوات ...
•اللّهـُمَّ صَـلِّ عَلے مُحَـمَّد وَ آلِـ مُحَـمَّد وَ عَجِّـلْ فـَرَجَـهُم •
پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد:
گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوائل
کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ،
چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این
حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را
زیر نظر داشتم.
این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد.
اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرض گوسفندان ما نمیشد.
ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا" مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند.
یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و
این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و
میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز
آنها را برداشت و از آغل ما رفت.
روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.»
این یک گرگ است و با سه خصلت:
درندگی
وحشیبودن
و حیوانیت
شناختهمیشود
اما میفهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و
احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید.
هر چیزی رو میشه درست کرد جز ذات خراب.!!!
عشــ❤️ـق یعنی شب نشینی با خــ❤️ـــدا
❤️عشق یعنی تو دل شب آروم زمزمه کنی "الهی العفو"
❤️عشق یعنی چشماتو ببندی و به "امام زمانت" فکر کنی.
❤️عشق یعنی شب که همه خوابن تو آروم سر سجاده "اشک" بریزی.
❤️عشق یعنی اعتراف کنی "خدایا چقدر ازت دورم" منو بکش سمت خودت.
❤️عشق یعنی یاد "کربلا" "قتلگاه" "سه ساله ی حسین".
❤️عشق یعنی یه خیابون به اسم "بین الحرمین".
❤️عشق یعنی یه "امام رضا" که دلت عجیب هوای مشهدشو کرده...
جانم به این شعر.....
دیوانه ی تو کار ندارد به جهنم
کفر است اگر پا بِگُذارد به جهنم
جبریل اگر پیر عبادت شده باشد
بی مهر علی روی میارد به جهنم
گر دشمن خود را نَسِپاری تو علی جان
زهرای تو حتما بسپارد به جهنم
ما اهل توایم ، عبد توایم ، اهل بهشتم
هر کس که تو را دوست ندارد به جهنم